۱۳۸۹ آبان ۲۹, شنبه

برای فتح جهان ، ناتو برای روسیه آغوش گشوده


برای فتح جهان
ناتو برای روسیه آغوش گشوده
اشپیگل 46- ترجمه رضا نافعی
فن پلتس، نماینده آلمان در ناتو بود. سمت های بعدی او عبارت بودند از  معاونت وزارت خارجه، سفیر آلمان در انگلستان و روسیه. او یگانه نماینده آلمان در گروه کارشناسانی بود که طرح استراتژی نوین ناتو را تدارک دید که قرار است، در پایان هفته جاری در لیسبون، پایتخت پرتقال، به تصویب برسد. آنچه را می خوانید ترجمه مصاحبه ای است که مجله اشپیگل با وی کرده است.

اشپیگل ــ آقای فن پلتس، دبیر کل ناتو، آندرس فوگ راسموسن، می گوید “اتحادیه ناتو باید مدرن تر و اثربخش تر گردد”. چرا؟ به روز ساختن یک اتحادیه نظامی باقی مانده از دوران جنگ سرد، به چه کار می آید؟ عمر 61 ساله ناتو کافی نیست؟
ــ اگر در این اتحادیه،  هماهنگی فکری دیگر وجود نداشت، حرف شما درست بود.
ــ 28 کشور ناتو  اتفاق نظر دارند؟
ــ پس از تقریبا یک سال کار گروه کارشناسان هر 12 کشور عضو معتقدند که  سیاست امنیت جمعی از هر لحاظ بهتر از کوشش مستقل ملی یک کشور است. اگر ناتو نباشد تصویر اروپا و جهان چگونه خواهد بود؟ در این باره ما در مسکو هم صحبت کردیم. اگر ناتو نمی بود احتمالا اروپا بسرعت تبدیل به یک منطقه بی ثبات، حتی محل پخش سلاح های اتمی می شد.
اشپیگل: در قاره ما کدام کشور بمب را بکار می بست؟
از جانب آلمان نگران نیستم. ولی در مورد دیگران چندان مطمئن نیستم. روس ها نیز هنگام مذاکره با ما پس از تاملی کوتاه، حیرت زده شدند. امنیت جهان کاهش یافته و قابل اعتماد نیست. ولی ناتو، برغم تمام انتقاداتی که اینجا و آنجا می شود، یک ستون قابل اعتماد است. به همین دلیل بسیاری از کشور ها و سازمان ها خواستار عضویت در آن هستند. در عملیات افغانستان نزدیک به 20 کشور عضو ناتو سهیم هستند.
ــ ولی نتیجه آن آبروریزی است. قرار است عملیات در هندوکش سرمشقی برای آینده باشد؟
ــ اگر ما درس لازم را از آن بگیریم، آری… برخطرات و ریسک های تازه  آنجا  نمی توان با وسائل نظامی چیره شد.
ــ نتیجه می گیریم که…؟
ــ .. که در آینده، در مواقع جدی با حل به موقع بحران ها باید جلوی جنگ را گرفت. برای اینکار ما  در کنار توانائی های نظامی، نیاز به ابزار سیاسی و اقتصادی داریم. مثلا کمک های عمرانی یا گشایش بازار ….استراتژی نو “سیاست امنیتی چند سویه ” است.
ــ یعنی ناتو نیروی حمله های غیر نظامی ایجاد خواهد کرد؟
ــ ناتو نیروهای غیر نظامی فراوان دارد ولی از همه توانائی های غیر نظامی خود استفاده نمی کند. به همین دلیل بخشی از برنامه استراتژی تازه، پذیرفتن همکاری با کشور ها و سازمانهای  مستعد، بویژه سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپاست… در گذشته آمریکائی ها موافق با تکامل توانائی های نظامی اروپا نبودند و ناتو را کافی می دانستند. امروز واشنگتن می گوید: بکنید! شتاب کنید! کار را خوب به انجام رسانید!
ــ آیا این سیاست ادامه سیاست گذشته  با ظاهر نو نیست “اتحادیه موافقان”  که تصمیم را آمریکا می گیرد و اروپائی ها اجازه دارند همکاری کنند؟
ــ نه. ما می خواهیم در آینده تصمیمات مشترک باشد، یعنی از لحاظ سیاست امنیتی چه کاری می توان کرد و  آن کار را که انجام  می دهد.
ــ مشکل اینجاست که کمتر کسی این را باور می کند.
ــ  دوران خودپسندی در ناتو بسر آمده  و مدتی است که فروتنی جای آنرا گرفته است … داشتن قدرت نظامی الزامی است ولی قدرت نظامی حلال همه مشکلات نیست….
ــ …نخستین برنامه ناتو، بنا بگفته لرد ایسمای، نخستین دبیر کل ناتو، بر سه اصل استوار بود : “به درون کشیدن آمریکا، بیرون نگه داشتن شوروی و کوچک نگه داشتن آلمان”. در وضعیت کنونی: شوروی دیگر وجود ندارد، روسیه هزار کیلومتر از اروپا دورتر شده و خطر آلمان هم دیگر مسئله نیست. وظیفه ای که باقی می ماند این است که آمریکا را چگونه در ناتو نگاه داریم؟
ــ جدی می گوئید؟
ــ بسیار جدی. آمریکائی ها عملگرا هستند. کاری که ناتو امروز می کند، یعنی طرح یک برنامه استراتژیک  تازه در عصر جهانروائی، ـ برای روبرو شدن با مخاطراتی غیر متعارف، که قبلا اصلا شناخته نشده بودند و برای  روبرو شدن با جابجا شدنِ  قدرت (مثلا انتقال قدرت از روسیه شوروی به چین، یا به آمریکای جنوبی  یا از عرصه ایده ئولوژی به عرصه دین و یا همه اینها باهم ـ مترجم) کاریست که آمریکائی ها قبلا برای خود فکرش را کرده اند.  اروپا دیگر در کانون توجه آمریکائی ها قرار ندارد. در نظر خواهی هائی که صورت می گیرد فقط 20 درصد از آمریکائی ها نظر مثبتی نسبت به ناتو دارند، که این تعداد از همه کشورهای عضو ناتو کمتر است. و اکثر انها نیز احتمالا از سالخوردگان هستند. اروپا باید این نکته را در نظر داشته باشد. کوشش برای تجدید روابط با روسیه نیز واکنشی است برای روبرو شدن با مسائل جهانی. این مسائل را با کمک روسیه، بعنوان همکار، آسانتر می توان حل کرد تا بدون روسیه و یا احیانا علیه روسیه. اگر لرد ایسمای زنده بود، شاید امروز می گفت: فقط برای اینکه بتوانیم  آمریکا را در ناتو نگه داریم باید روس ها را هم به عضویت بپذیریم .
ــ ولی اتحادیه غرب، با کاری که کرد و قلمرو خود را تا لب مرز روسیه توسعه داد، نباید از مهر و اعتماد روس ها برخوردار باشد.
ــ درست است. با وجود این ما در گفتگوهای خود در آنجا، به آنها گفتیم مقایسه کنید این ثباتی را که  امروز در مرزهای غربی شما وجود دارد با وضعیتی دیگر که  در آن کشورهائی قوی و کشورهائی ضعیف با شما  هم مرز بودند. بعضی قابل اعتماد و برخی دور از اعتماد و نیز احتمال ایجاد اتحادیه های متغییر(امروز با این، فردا با آن ـ مترجم). و بدنبال بیان این نکته، دومین پرسش را مطرح کردیم: بهتر نیست در آینده مشترکا  در فکر امنیت اروپا باشیم؟
ــ بجای حفظ امنیت (اروپا) در مقابل روسها، حفظ امنیت با روس ها؟
ــ دقیقا. به هر حال ما این را می خواهیم.
ــ کشورهای اروپای شرقی که عضو ناتو هستند نیز همین را می خواهند؟ لهستان و کشور های بالتیک می خواهند که از آنها در برابر روس ها حفاظت شود، نه این که با روسها مغازله کنند. ترس آنها آشکار است.
ــ مسئله روال کار ما با روس ها، در واقع هم، مدت زیادی موجب بحث های جدی در گروه ما بود. در آغاز اختلافات شدید بود ولی بتدریج تغییر فکر آغاز شد…..
ــ روسیه ” همپیمان ” ناتو؟
ــ با ذکر این واژه هیچ کس به قصد خود کشی خود را از پنجره پرت نکرد، حتی کسانی که خواستار “اروپای نوین بودند”…
ــ همین سپر موشکی را در نظر گیریم که باید مدافع اروپا باشد. واقعا باید با کمک روس ها برپا شود؟
ــ چرا که نه؟ خود پوتین اولین کسی بود که این را پیشنهاد کرد. هم اکنون بیش از سی کشور از فن آوری پرتاب موشک برخوردارند که تعدادشان هم بیشتر می شود. اگر این فن آوری بدست تروریست ها بیفتد و کلاهک اتمی هم بر آن سوار کنند، آنوقت چه باید کرد؟ این یک کابوس  امنیتی است! همین امروز هم اغلب در گیری ها  دیگر  شکل حمله مسلحانه کلاسیک  میان دولت ها را ندارد، بلکه صورت در گیری داخلی دارد. توانائی های نظامی دیر زمانی است که “جنبه خصوصی” پیدا کرده است. از افغانستان نیروهائی ما را تهدید می کنند که لباس نظامی بر تن ندارند، افرادی که در میان مردم غیر نظامی گم می شوند و دوباره ظاهر می شوند، افرادی که پیرو استراتژی با منطق نیستند بلکه اغلب معتقد به ایدئولوژی های غیر منطقی هستند. نه ما می توانیم در برابر  چنین روند هائی  بی تفاوت بمانیم، نه روس ها. هرکس که نگاهی  به نقشه مرزهای جغرافیائی روسیه بیاندازد می بیند که: مناطق مسئله آفرین، از خاور دور تا بحر خزر، یکی بعد از دیگری ردیف شده اند.
ــ خُب حالا تکلیف سپرهای دفاعی ضد موشکی چه می شود؟ بزودی سربازان روسی در کنار سربازان ناتو در کنار هم خدمه سپرها خواهند شد؟
ــ قرار ما این است که نخست  تحلیلی مشترک از خطراتی که ما را تهدید می کند  بدست آوریم. این را هم ناگفته نگذاریم که از آغاز سال جاری افکار عمومی در روسیه بگونه ای حیرت انگیز تغییر کرده ــ مقاومت در برابر ناتو کاهش می یابد.
ــ چرا ناگهان اینطور شده؟
ــ ما برای آنها شفاف تر شده ایم. علاوه بر این آنها هم مجبور شده اند الزامات جهان روائی (استعمار نو؟مترجم) را در نظر بگیرند.
ــ می توانید تصور کنید که روسیه عضو ناتو باشد؟
ــ نه با شتاب. ما باید در عرصه همکاریهای دفاعی با روسیه گام به گام پیش برویم و اعتماد ایجاد کنیم. بعد از آنست که روسیه تصمیم می گیرد به ناتو بپیوندد  یا این که ما شکل دیگری از قرار داد را پیشنهاد کنیم. طبق بند 10 قرار داد ناتو، دولت های دموکرات اروپائی در صورتی می توانند عضو شوند که بتوانند و بخواهند برای حفظ امنیت مشترک سهمی به عهده بگیرند. اما این به آن معنی نیز هست که ناتو از دورترین مرزهای روسیه نیز دفاع کند. من ترجیح می دهم که امنیت مشترک تامین شود بدون آن که ما موظف به انجام عملیات مشترک و دور و دراز شویم. ولی قرار داد معتبر است و کسی قصد تغییر آنرا ندارد. و آنچه که امروز تخیلی آرمانی بنظر می رسد ممکن است فردا تبدیل به امکانی واقعی گردد….
ــ آنطور که  راسموسن، دبیر کل ناتو، می گوید، ” ناتو3.0″ نباید فقط محافظ ما در برابر حملات تروریستی باشد، بلکه باید از ما در برابر حملات اینترنتی و همچنین محروم ساختن ما از منابع  مهم و حیاتی مواد خام، نیز دفاع کند. آیا سربازان مجهز به تانک و جت های جنگنده برای انجام این وظائف کافی هستند؟
ــ نه، مسلم است که نه. ولی این هم نادرست است که ناتو این انتظار را بوجود آورد که همه کار می تواند بکند.
ــ بهتر نیست که ناتو خود را از کل این امر بکنار بکشد؟
ــ این کار، متاسفانه ممکن نیست. این اتحادیه که عملکرد آن وابسته به شبکه های ارتباطی آن است باید خود را حفظ کند و کشورهای عضو نیز باید گردش چرخ کشور و جامعه را تضمین کنند.
ــ یک مثال بزنید.
ــ امروز برق ما را شبکه هائی تامین می کنند که بوسیله کامپیوترهای پیچیده اداره می شوند، اگر ویروس های تحریبی ، که در نقاط گرهی کاشته یا خوابانده، شده اند، بیدار و فعال شوند و جریان برق را با یک ضربت قطع کنند، حتی اگر بطور موقت و گذرا هم باشد، عواقب سهمگین خواهد داشت. راه انداختن دوباره شبکه، دست کم  48 ساعت بطول می انجامد.   48 ساعت فلج شدن همه چیز و همه کار در وضعیت اظطراری، یعنی فاجعه!  بنا بر این ما باید شیوه هائی پیدا کنیم که ما را برای مقابله با چنین وضعیتی مجهز سازد. مثلا از این طریق که خود بتوانیم دست به حمله بزنیم. مثلا در آمریکا، یک کوماندوی سیبرنتیک تحت فرماندهی یک ژنرال چهار ستاره مامور مقابله با چنین  وضعیتی است…..

هیچ نظری موجود نیست: