۱۳۹۰ خرداد ۱, یکشنبه

چه چیز را می پزند؟



دیگی روی اجاق می جوشد
که هنوز سر آن را برنداشته اند
برخی رایزنی های محرمانه، در هفته های اخیر انجام شده که در باره ماهیت و محتوای آن سکوت مطلق رعایت می شود. نمونه هائی از این رایزنی ها، تحت یک جمله خبری اعلام شده و نمونه های بیشتری حتی در این حد نیز اطلاع رسانی نشده اما درمحافل مطبوعاتی و سیاسی ایران شایعاتی در باره آنها جریان دارد.

در صدر آن رایزنی هائی که در حد یک جمله خبر آن اعلام شده، سفر سردار سرلشگر رحیم صفوی فرمانده سابق سپاه پاسداران و مشاور ارشد نظامی رهبری جمهوری اسلامی به قم قرار دارد. آن عنوانی که برای رحیم صفوی اعلام می شود – مشاور رهبر- بسیار کم اهمیت تر از آن مسئولیتی است که پس از کنار رفتن وی از پست فرماندهی کل سپاه پاسداران برعهده گرفته است. حتی مهمتر از فرماندهی کل سپاه. رحیم صفوی اکنون فرمانده اتاق موشکی جمهوری اسلامی است و این اتاق به فعالیت های اتمی جمهوری اسلامی وصل است. بنابراین، مهم ترین و حساس ترین بخش فعالیت اتمی جمهوری اسلامی – اعم از این که به تولید کلاهک اتمی ختم شده و یا نشده باشد- تحت تصدی رحیم صفوی قرار دارد. یعنی، اوست که فرمان شلیک موشک را می تواند صادر کند و نه شورای عالی امنیت ملی و یا فرمانده سپاه و یا هر مقام دیگری؛ و به همین دلیل نیز او را مشاور ارشد رهبر جمهوری اسلامی خطاب می کنند. با در نظر گرفتن این بند از قانون اساسی که فرمان جنگ و صلح برعهده رهبر است، آنوقت معلوم می شود رحیم صفوی کلید کدام اتاق را دراختیار دارد.
با این مقدمه، اهمیت آن یک خط خبری که در باره سفر یک روزه او به شهر قم منتشر شده بیشتر درک می شود. او در این سفر که طی آن با نماینده و داماد آیت الله سیستانی در قم و برخی مراجع – از جمله مکارم شیرازی- دیدار و مذاکره داشته، قطعا حامل پیام سیاسی و یا مذهبی رهبر جمهوری اسلامی برای ملاقات کنندگان نبوده و مذاکراتش نیز نمی توانسته در باره مسائل و کشاکش های سیاسی باشد، چون چنین ماموریتی را کسان دیگری می توانستند انجام دهند. از جمله علی لاریجانی رئیس مجلس که پایگاه مذهبی اش در قم و در میان روحانیون قوی است و با آنها در ارتباط ویژه قرار دارد. اتفاقا همزمان با رحیم صفوی او نیز راهی قم شده و سلسله دیدارهائی با مراجع مذهبی کرده که اخبار مربوط به محتوای این دیدارها و مذاکرات نیز فاش نشده است. بنابراین، سفر و دیدارهای رحیم صفوی در قم از جنس دیگری می تواند باشد. جنس این دیدار و مذاکره که خبر آن مربوط به هفته گذشته است، چه می تواند باشد؟ اتمی؟ موشکی؟ جنگی؟
لاریجانی چه پیامی داشته و برای چه هدفی همزمان با رحیم صفوی اما جدا از او راهی قم شده بود.
این رفت و آمدها و مذاکرات محرمانه، درکنار گزارشی که عبدالله شهباری با ادعای در اختیار داشتن اسناد محرمانه نفوذ در نهادهای کلیدی جمهوری اسلامی منتشر کرده چه پیامی دارند؟ گزارشی که بی شک اگر وی چنین اسنادی دراین زمینه را در اختیار نداشت و پیش از طرح این ادعا، با نهادهائی – از جمله بیت رهبری- انتشار آن را همآهنگ نکرده بود، دست به انتشار آن نمی زد و اگر چنین نبود تا حالا رفته بود آنجا که عرب نی می اندازد.
گزارش عبدالله شهباری را، یادداشت کوتاه و هشدار دهنده دکتر مهدی خزعلی کامل می کند که از وقوع حوادث مهمی در نیمه دوم خرداد ماه خبر داده است. حوادثی که می تواند ایران را ببلعد!
چه خبر است؟ در آن دیگی که سر بار است و می جوشد، چه چیز را می پزند؟ استراتژی جدید امریکا که در سخنرانی اوباما اعلام شد، آنقدر جدی گرفته شده که در راس جمهوری اسلامی تکاپوها سرعت گرفته باشد؟ خانه تکانی در قلب حاکمیت از آنچه که شهبازی می گوید به لحظات عمل قطعی نزدیک شده است؟ بین آن هشداری که خزعلی می دهد و استراتژی امریکا و گزارش عبدالله شهبازی ارتباطی وجود دارد؟

هیچ نظری موجود نیست: