۱۳۸۹ اسفند ۵, پنجشنبه
نامه سرگشاده خواهرزاده خامنهای به سروش:مگر ظلمهای رفته بر ديگران در طی سی و دو سال عمر نکبتبارجمهوری اسلامي، که خارج از محدوده خانوادگی شما بودهاند، ظلم نبودند؟» خودنويس:دکتر محمود مرادخانی(تهرانی)، خواهرزاده آيتالله خامنهای که از مخالفين دايی خود محسوب ميشود، امروز به نامه سرگشاده دکتر سروش واکنش نشان داد. پسر شيخ علی تهراني، ضمن زير سوال بردن «روشنفکری مذهبی» از سروش ميپرسد: «همواره از خود ميپرسم چرا امثال شـما ظلم رژيم جنايتکار جمهوری اسلامی را تنها امروز به اين وضوح ميبينيد؟ مگر ظلمهای رفته بر ديگران در طی سی و دو سال عمر نکبتبارجمهوری اسلامي، که خارج از محدوده خانوادگی شما بودهاند، ظلم نبودند؟» متن نامه دکتر محمود مرادخانی که به خودنويس ارسال شده به شرح زير است: جناب آقای عبدالکريم سروش بسيار مسرورم که بالاخره شما و امثال شما به ماهيت خبيث سردمداران رژيم جمهوری اسلامی واقف آمديد. نامه اخير شما را خواندم. چه خوب که پس از انتظارها، خواست ما بر شديد الحن شدن نوشتههای شما تا مقداری برآورده شد. آن موقع که ما جنـگطلبيها و آدم کشيهای خـمينی و سـپس نـوچههای بازماندهاش را به باد انتـقاد قـرار ميداديم ، تنها بوديـم و امثال شـما در جبـهه مقابل هنوز به فرهنگ خرافات به قول خودتان کافرپرور حضرات اعتقاد داشـتيد. در اين مختصر می خواستم تنهـا به دو نکته خلاصه وار اشاره کنم و اميدوارم که به آنها شما توجه و تفکر عميق بنماييد. نکته يکم اين اسـت که همواره از خود ميپرسم چرا امثال شـما ظلم رژيم جنايتکار جمهوری اسلامی را تنها امروز به اين وضوح ميبينيد؟ مگر ظلمهای رفته بر ديگران در طی سی و دو سال عمر نکبت بارجمهوری اسلامي، که خارج از محدوده خانواده گی شما بودهاند، ظلم نبودند؟ هنگامی که ثريا مهريزی برای خبرگيری از شوهر بيگناهش به زندان وکيل آباد مشهد ميرود ، او را نيز ميگيرند و به همراه شوهرش اعدام می کنند . سال ۱۳۵۹ بود. بسياری در خواب خوش و اما ما، هر چند که از خانواده ما نبود، هر آنچه را توانستيم انجام داديم. علی خامنهای در جريان بود ولی هيچ نکرد! قاسم فردی بود که علی خامنهای در جلسهای (قبل از انقلاب ۵۷) در موردش گفت: اگر دختر می داشتم به قاسم می دادم! هم ثريا را و هم شوهرش قاسم را علی خامنه ای شکنجه کرد و کشـت. هنگامی که دانستيم که سينما رکس آبادان را برای اسلام و برای خدا به آتش کشيدهاند، بسياری باز هم در خواب بودند و نديدند و نشنيدند، ولی ما بوديم و فرياد برآورديم، هر چند فرياد ما آنزمان جيغی تنها در اقيانوس سکوت به اصطلاح روشنفکران اکثرا مذهبگرا بود! و .... و هنگامهای بسياری ديگر را ميتوان برشمرد. نکته دوم اينکه مناسب است اشارهای کنم به جمله زيبا و بسيار درست ديپلمات جدا شده از رژيم، آقای احمد ملکی که ميگويد: اولين راه مبارزه با ظلم، ترک ظالم است. آيا زمان آن نرسيده است که شما نيز ترک ظالم به معنای واقعی آن را بکنيـد؟ آيا روشنفکر مذهبی ميتـواند وجود داشته باشـد؟ به باور من در مذهب و مخصوصا در اسلام، روشنفکر معنا و مفهوم نـدارد. چرا که روشنفکر نوآور است، به امروز علم دارد و تلاش در ساختن فردايی نوين را دارد. اما در مذهب تلاش تنها در توجيه نقل قولهايی است که حتی صحت نـقل قولی آنها مشخص و معلوم نيسـت. چگونه يک روشـنفکر مذهبی ميتواند فلسفهای نوين را ارائه بدهد؟ مگر آنکه روايـت و يا حديثی جديد را بسازد!؟ ترجمهای من درآوردی از آيات قرآن بکند و يا روايتی را در مقابل روايتی ديگر بگذارد!؟ من بر اين باورم که زنجير مذهب بر هر پايی که باشد، گوش را کر، چشم را نابينا و زبان را آلوده ميکند. شما در جملهای آوردهايد که دين به مانند شراب است که حيوان را حيوانتر و انسان را انسانتر ميکند! جمله زيباست و قافيهدار ولی اما من هيچ گاه نديدهام که شراب انسان را انسانتر کرده باشد! مگر در اشعار عرفاني! دين نيز هرگز انسانی را انسانتر ننموده است. چرا که اصل دين بر پايه انسانيت نيست. در دين هر آنچه بر روی زمين و آسمان است، بـنده و برده پروردگار ميباشد. به پروردگار است که بايد سـود رساند و نه به بنده و برده! اگـر هم اين اصل را بر شما تقيه کردند، ولی در عمل آن را انجام دادند. کدامين آخوند را شما سراغ داريد که سودی برای جامعه و انسانها داشته است؟ حتی علی تـهرانيها و علی شريعتی ها هم مگرسودی بهجز هموار نمودن راه برای خمينی را داشتند؟ اگر هم در اينجا و يا در آنجا و مخصوصا در ميان مذهبيون مسيحی فردی را سراغ داريد که به انسانيت و به انسانها خدمت کرده است، آن فرد فعاليت انسان دوستانه خود را از روی عشق و خارج از حوزه سنتی مذهب و کليسا انجام داده است. جناب آقای سروش، نکتههای بسيار ديگری نيز به نظرم ميآيند و اگر آنها را نمينگارم نه به خاطر نداشتن جوهر در قلم که بر اين باورم که ... يک کلام بس باشد! به باور من زمان آن رسيده که روشن و محکم نادرستی و بيسودی افکار آخوندی را برملا کنيم، خود را از آنها مبرا و جامعه را به مبارزه فعال با اين جانيان انگل دعوت نماييم. لعنت و نفرين برازنده و شايسته انسان روشنفکر نيست. اينها همه خرافاتی آخوندی بيش نيسـتند. تنها کنشـهای سودمـند من و شماســت که ديروز را تـرميم و فـردا را ميتوانند بسـازند. شاد و سلامت باشيد دکتر محمود تهرانی / فرانسه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر