دويچه وله:به هنگام گذر از رودخانه، يخ زير پای آنان ميشکند، اسبهايی که بر آن سوار بودند تعادل خود را از دست ميدهند، دو جوان در آب يخ ميغلطند. با چنين مشکلاتی کشور را ترک کردهاند تا دستگير نشوند. فشردهی گزارشی از واشنگتن پست.
روزنامه "واشنگتن پست" گزارشی به قلم شهرزاد فرامرزی (آسوشيتد پرس) منتشر کرده که تصويری به دست ميدهد از فرار گروهی از ايرانيان از خاک ايران و ورود آنان به ترکيه و مشکلها، ترسها و اميدهايی که با آن حين زندگی در تبعيد روبرو هستند. اينان بيش از همه ايرانيانيهستند که در حرکتهای اعتراضی عليه دولت شرکت داشته و در پی سرکوب و پيگردهای شديد پس از انتخابات ايران در ماه ژوئن مجبور به ترک وطن شدهاند.
نويسنده آماری را در مورد آنان به دست ميدهد. اين آمار با استناد به فهرستی است که آيدا سعادت، فعال حقوق زنان، تهيه کرده که خود در ماه دسامبر از راه مرز به ترکيه گريخته است. طبق اين فهرست حدود ۴۲۰۰ ايرانی از ژوئن ۲۰۰۹ پس از گريز از ايران در اروپا، آمريکا و کشورهای منطقه خليج فارس مثل امارات متحده عربی پخش شدهاند. ۱۱۵۰ نفر، يعنی بيشتر اين افراد، طبق گزارش کميته کمک به پناهندگان سازمان ملل متحد، با استفاده از امکان فرار از راههای مرزی پردستانداز و ورود بدون رواديد به ترکيه در اين کشور پناه جستهاند. با ورود آنان به ترکيه آمار پناهندگان ايرانی ثبتشده در ترکيه به ۴۴۴۰ نفر (آمار ماه فوريه) رسيده است.
گريزی پرخطر
در گزارش "واشنگتن پست" شرح کوتاهی ميخوانيم از فرار حسام ميثاقی (۲۱ ساله) و سپهر عاطفی (۲۰ ساله)، دو فعال جوان حقوق بشر، در زمستان از راه مرز و با گذشتن از راههای صخرهای با کمک قاچاقچيان کـُرد. در چند سطر، احساس خطرناکی "گريز ناگزير" به خواننده منتقل ميشود: «زمانی که دو مرد جوان سوار بر اسب راه گريز از مرز ايران را پی گرفتند، برفی سبک ميباريد. وقتی به اعماق کوهستان رسيدند، طوفان برفی بود که جلوی ديد را ميگرفت، دمای هوا بسيار پايين بود و آنها به زحمت زنده بودند.»
به هنگام گذر از رودخانه، يخ زير پای آنان ميشکند، اسبهايی که بر آن سوار بودند تعادل خود را از دست ميدهند، دو جوان در آب يخ ميغلطند. ميثاقی از احساس آن زمان خود ميگويد: «دست و پايم بيحس شده بود. حس ميکردم دارم غرق ميشوم، نميدانستم کجا هستم. از درد ميخنديدم.»
عاطفی به ياری او ميآيد، دستش را ميگيرد او را به سمت کاميونی که در دوردست مشاهده کرده بر روی برفها ميکشد. اين دو سوار بر کاميون سرانجام به کمک آن وارد خاک ترکيه ميشوند.
خطر زندگی در ايران
فرامرزی در گزارش خود به خطری اشاره ميکند که جان پناهجويان را در ايران تهديد ميکرده است. برای نمونه، يک ماه پس از آنکه ميثاقی و عاطفی در ماه ژانويه از ايران خارج شدند، ماموران امنيتی به خانه آنها حمله کردهاند. اين دو را متهم به "محاربه" کردهاند که مجازات آن مرگ است. اطلاعاتيها نويد خانجاني، دوست اين دو را دستگير کردند که نخست ميخواسته با آنها از کشور خارج شود، اما در دقايق آخر از تصميم خود بازميگردد. هم اکنون همراه با خانجانی هشت تن ديگر از اعضای "کميته مستقل گزارشگران حقوق بشر" در زندان هستند که به گفته فرامرزي، خطر مرگ جان آنان را تهديد ميکند.
زندگی برزخی در تبعيد ترکيه
در گزارش "واشنگتن پست" زندگی تبعيديان ترکيه به زندگيای برزخی تشبيه شده: پناهجويان از امنيت بيشتری نسبت به ايران برخوردارند، اما همه با پولی اندک گريختهاند، اجازه کار ندارند و در آپارتمانهايی کوچک و با حداقل مبلمان ميزيند.
بسياری از آنان اميدوارند که به کمک سازمان کمک به پناهندگان وابسته به سازمان ملل متحد بتوانند به آمريکا يا اروپا بروند، اميدی که شايد تحقق آن چند سال طول بکشد، چون نهاد يادشده هم اکنون با مسئله هزاران پناهجوی عراقی نيز، که در سالهای اخير آواره شدهاند، دست به گريبان است.
فرامرزی مينويسد، بسياری از ايرانيان هم اکنون در دو شهر قيصريه و نيغده (نيده Nigde) به سر ميبرند. آنان همچون ديگر پناهجويان ترکيه مجبور به زندگی در شهرهايی هستند که وزارت کشور آن تعيين کند، بايد به طور مداوم خود را به پليس معرفی کنند و بدون اجازه حق حرکت از شهری به شهری ديگر را ندارند.
هر فرد بالغی علاوه بر پرداخت اجاره خانه و ديگر مخارج بايد هر شش ماه حدود ۲۰۰ دلار به دولت ترکيه برای اجازه اقامت بپردازد. برای هر کودک ۱۰۰ دلار در هر شش ماه بايد پرداخت شود. وزير کشور ترکيه هفته گذشته فرمانی را برای رفع اين قاعده صادر کرده که اما هنوز اجرا نشده است.
تلاش برای از سرگيری زندگی و فعاليت
"واشنگتن پست" از مسائلی مينويسد که فکر پناهجويان را به خود مشغول ميدارد: «آنان به آنچه گذشته است مينگرند � صدها نفر دستگير شدهاند، و دو نفر اعدام، از ميان يازده نفری که بخاطر شرکت در جنبش اعتراضی محکوم به اعدام شدهاند. برخی ميکوشند در تبعيد به فعاليت خود ادامه دهند و برخی در تلاش مداوای آسيبديدگی روحی خود هستند.»
شهرزاد فرامرزی با چند تن از پناهجويان مصاحبه کرده است. يکی از آنان زنی است با نام مستعار مهديس، ۳۵ ساله، که برای يکی از روحانيان دگرانديش در قم کار ميکرده و يک سال پيش به ترکيه گريخته است. وی ميگويد که پيش از آن در زندان ايران بارها به او تجاوز شده، و در ترکيه نيز يکی از پناهجويان به او تجاوز کرده است. او که هم اکنون در قيصريه است، روزهای مديدی بوده که قصد داشته به قيصريه نقل مکان کند، اما پليس از او برای اجازه اين کار ۲۰۰ دلار ميخواسته که او نداشته است. سرانجام او با قرض گرفتن از پناهجويان تازه وارد توانسته به قيصريه انتقال يابد.
پناهجوی ديگری که درباره او در گزارش "واشنگتن پست" ميخوانيم، مهرداد عشقی (۴۰ ساله) است، که خواننده رسمی صدا و سيمای جمهوری اسلامی بود. عشقی در زمان انتخابات طرفدار ميرحسين موسوی بوده و حاضر به شرکت در تبليغات انتخاباتی احمدينژاد نشده، و برای همين تهديدش کردند. وی ميگويد، خانه و رفت و آمدهايش زير نظر ماموران اطلاعاتی بوده است و وضع را مدام خطرناکتر ميديده: «آدم نميداند، ممکن بود بلايی سر من بياورند. آنها حاضرند به هر قيمتی جمهوری اسلامی را حفظ کنند.»
عشقی که به عنوان خواننده، خطاط، نقاش و آهنگساز از زندگی مرفهی در ايران بهرهمند بوده ،ميگويد که در ايران بهترين وضع را داشته و اينک در ترکيه آدمی عادی است. او هم مثل پناهجويان ديگر ميگويد که دولت ترکيه جلوی هر گونه فعاليت سياسی پناهجويان را در خاک خود ميگيرد. از جمله مقامات ترک بنام حفظ جان او جلوی برگزاری نمايشگاهی از نقاشيهای او را گرفتهاند.
فعاليت جاسوسان حکومت و جلوگيری از فعاليت پناهجويان
"واشنگتن پست" به روابط نزديک ايران و ترکيه اشاره کرده، مينويسد که ايران مهمترين تامينکننده گاز طبيعی ترکيه است و دو کشور در حال گسترش روابط تجاری خود تا حد ۱۰ ميليارد دلار در سال هستند.
رئيس پليس قيصريه گفته است که هر محدوديتی در مورد ايرانيان، از جمله اينکه نبايد با روزنامهنگاران حرف بزنند، برای حفظ جان آنان است.
اما شهرزاد فرامرزی مينويسد، برخی از پناهجويان شکايت دارند از اينکه مدام توسط جاسوسها و نيروهای امنيتی جمهوری اسلامي، تلفنی يا حتی فيزيکي، مورد حمله و تهديد قرار ميگيرند. به گفته سازمانهای حقوق بشر، جاسوسهای جمهوری اسلامی سعی در نفوذ در ميان پناهجويان و ايجاد جو سوء ظن و عدم اعتماد در ميان آنان دارند.
حامی تقوي، استاد دانشگاه چهل سالهای که کمی پس از انتخابات از ايران گريخته، ميگويد که او و خانوادهاش ميکوشند تماسی با ديگر ايرانيان نداشته باشند. او ميافزايد که به ديگر ايرانيان اعتمادی ندارد و سعی کرده آپارتمانی به دور از ايرانيان ديگر برای خود و خانوادهاش بيابد. تقوی که بارها به خاطر شرکت در حرکتهای اعتراضی در ايران دستگير شده، ميگويد که در زندان شکنجه شده است. وی از عوارض شکنجه بر جسم و روحش برای خبرنگار "واشنگتن پست" ميگويد. تقوی که سخنگوی انجمن مستقل فرهنگيان در ايران بوده، اميدوار است بتواند در محل جديد زندگياش به آرامش دست يابد.
«زندگی و فعاليت را از سرگيريم!»
همسر حامی تقوي، مهروش داداشيان، ۳۵ ساله، از وبلاگنويسان ايرانی است که در جريان کشاکشهای سياسی وبلاگش نيز بسته شده است. داداشيان تمرکز اصلی خود را روی شروع زندگی جديد در ترکيه گذاشته است. مهمترين چيز برای او از جمله اين است که دختر ۶ ساله اش بتواند به زودی وارد مدرسه شود. او ميگويد: «من در حال زندگی می کنم. نه به گذشته فکر ميکنم و نه راجع به آينده خودم را نگران ميکنم. اينجا آرام است. در ايران ما روزی بيست بار تقريبا دچار حمله قلبی ميشديم. هربار ميآمدند در خانهمان ما را ببرند.»
آيدا سعادت، فعال حقوق زنان هم به حال مينگرد. او ميخواهد با وجود همه موانع، فعاليت خود را در تبعيد ادامه دهد. سعادت ميگويد: «من مهاجر نيستم. آمدهام اينجا تا به کارم ادامه دهم.»
روزنامه "واشنگتن پست" گزارشی به قلم شهرزاد فرامرزی (آسوشيتد پرس) منتشر کرده که تصويری به دست ميدهد از فرار گروهی از ايرانيان از خاک ايران و ورود آنان به ترکيه و مشکلها، ترسها و اميدهايی که با آن حين زندگی در تبعيد روبرو هستند. اينان بيش از همه ايرانيانيهستند که در حرکتهای اعتراضی عليه دولت شرکت داشته و در پی سرکوب و پيگردهای شديد پس از انتخابات ايران در ماه ژوئن مجبور به ترک وطن شدهاند.
نويسنده آماری را در مورد آنان به دست ميدهد. اين آمار با استناد به فهرستی است که آيدا سعادت، فعال حقوق زنان، تهيه کرده که خود در ماه دسامبر از راه مرز به ترکيه گريخته است. طبق اين فهرست حدود ۴۲۰۰ ايرانی از ژوئن ۲۰۰۹ پس از گريز از ايران در اروپا، آمريکا و کشورهای منطقه خليج فارس مثل امارات متحده عربی پخش شدهاند. ۱۱۵۰ نفر، يعنی بيشتر اين افراد، طبق گزارش کميته کمک به پناهندگان سازمان ملل متحد، با استفاده از امکان فرار از راههای مرزی پردستانداز و ورود بدون رواديد به ترکيه در اين کشور پناه جستهاند. با ورود آنان به ترکيه آمار پناهندگان ايرانی ثبتشده در ترکيه به ۴۴۴۰ نفر (آمار ماه فوريه) رسيده است.
گريزی پرخطر
در گزارش "واشنگتن پست" شرح کوتاهی ميخوانيم از فرار حسام ميثاقی (۲۱ ساله) و سپهر عاطفی (۲۰ ساله)، دو فعال جوان حقوق بشر، در زمستان از راه مرز و با گذشتن از راههای صخرهای با کمک قاچاقچيان کـُرد. در چند سطر، احساس خطرناکی "گريز ناگزير" به خواننده منتقل ميشود: «زمانی که دو مرد جوان سوار بر اسب راه گريز از مرز ايران را پی گرفتند، برفی سبک ميباريد. وقتی به اعماق کوهستان رسيدند، طوفان برفی بود که جلوی ديد را ميگرفت، دمای هوا بسيار پايين بود و آنها به زحمت زنده بودند.»
به هنگام گذر از رودخانه، يخ زير پای آنان ميشکند، اسبهايی که بر آن سوار بودند تعادل خود را از دست ميدهند، دو جوان در آب يخ ميغلطند. ميثاقی از احساس آن زمان خود ميگويد: «دست و پايم بيحس شده بود. حس ميکردم دارم غرق ميشوم، نميدانستم کجا هستم. از درد ميخنديدم.»
عاطفی به ياری او ميآيد، دستش را ميگيرد او را به سمت کاميونی که در دوردست مشاهده کرده بر روی برفها ميکشد. اين دو سوار بر کاميون سرانجام به کمک آن وارد خاک ترکيه ميشوند.
خطر زندگی در ايران
فرامرزی در گزارش خود به خطری اشاره ميکند که جان پناهجويان را در ايران تهديد ميکرده است. برای نمونه، يک ماه پس از آنکه ميثاقی و عاطفی در ماه ژانويه از ايران خارج شدند، ماموران امنيتی به خانه آنها حمله کردهاند. اين دو را متهم به "محاربه" کردهاند که مجازات آن مرگ است. اطلاعاتيها نويد خانجاني، دوست اين دو را دستگير کردند که نخست ميخواسته با آنها از کشور خارج شود، اما در دقايق آخر از تصميم خود بازميگردد. هم اکنون همراه با خانجانی هشت تن ديگر از اعضای "کميته مستقل گزارشگران حقوق بشر" در زندان هستند که به گفته فرامرزي، خطر مرگ جان آنان را تهديد ميکند.
زندگی برزخی در تبعيد ترکيه
در گزارش "واشنگتن پست" زندگی تبعيديان ترکيه به زندگيای برزخی تشبيه شده: پناهجويان از امنيت بيشتری نسبت به ايران برخوردارند، اما همه با پولی اندک گريختهاند، اجازه کار ندارند و در آپارتمانهايی کوچک و با حداقل مبلمان ميزيند.
بسياری از آنان اميدوارند که به کمک سازمان کمک به پناهندگان وابسته به سازمان ملل متحد بتوانند به آمريکا يا اروپا بروند، اميدی که شايد تحقق آن چند سال طول بکشد، چون نهاد يادشده هم اکنون با مسئله هزاران پناهجوی عراقی نيز، که در سالهای اخير آواره شدهاند، دست به گريبان است.
فرامرزی مينويسد، بسياری از ايرانيان هم اکنون در دو شهر قيصريه و نيغده (نيده Nigde) به سر ميبرند. آنان همچون ديگر پناهجويان ترکيه مجبور به زندگی در شهرهايی هستند که وزارت کشور آن تعيين کند، بايد به طور مداوم خود را به پليس معرفی کنند و بدون اجازه حق حرکت از شهری به شهری ديگر را ندارند.
هر فرد بالغی علاوه بر پرداخت اجاره خانه و ديگر مخارج بايد هر شش ماه حدود ۲۰۰ دلار به دولت ترکيه برای اجازه اقامت بپردازد. برای هر کودک ۱۰۰ دلار در هر شش ماه بايد پرداخت شود. وزير کشور ترکيه هفته گذشته فرمانی را برای رفع اين قاعده صادر کرده که اما هنوز اجرا نشده است.
تلاش برای از سرگيری زندگی و فعاليت
"واشنگتن پست" از مسائلی مينويسد که فکر پناهجويان را به خود مشغول ميدارد: «آنان به آنچه گذشته است مينگرند � صدها نفر دستگير شدهاند، و دو نفر اعدام، از ميان يازده نفری که بخاطر شرکت در جنبش اعتراضی محکوم به اعدام شدهاند. برخی ميکوشند در تبعيد به فعاليت خود ادامه دهند و برخی در تلاش مداوای آسيبديدگی روحی خود هستند.»
شهرزاد فرامرزی با چند تن از پناهجويان مصاحبه کرده است. يکی از آنان زنی است با نام مستعار مهديس، ۳۵ ساله، که برای يکی از روحانيان دگرانديش در قم کار ميکرده و يک سال پيش به ترکيه گريخته است. وی ميگويد که پيش از آن در زندان ايران بارها به او تجاوز شده، و در ترکيه نيز يکی از پناهجويان به او تجاوز کرده است. او که هم اکنون در قيصريه است، روزهای مديدی بوده که قصد داشته به قيصريه نقل مکان کند، اما پليس از او برای اجازه اين کار ۲۰۰ دلار ميخواسته که او نداشته است. سرانجام او با قرض گرفتن از پناهجويان تازه وارد توانسته به قيصريه انتقال يابد.
پناهجوی ديگری که درباره او در گزارش "واشنگتن پست" ميخوانيم، مهرداد عشقی (۴۰ ساله) است، که خواننده رسمی صدا و سيمای جمهوری اسلامی بود. عشقی در زمان انتخابات طرفدار ميرحسين موسوی بوده و حاضر به شرکت در تبليغات انتخاباتی احمدينژاد نشده، و برای همين تهديدش کردند. وی ميگويد، خانه و رفت و آمدهايش زير نظر ماموران اطلاعاتی بوده است و وضع را مدام خطرناکتر ميديده: «آدم نميداند، ممکن بود بلايی سر من بياورند. آنها حاضرند به هر قيمتی جمهوری اسلامی را حفظ کنند.»
عشقی که به عنوان خواننده، خطاط، نقاش و آهنگساز از زندگی مرفهی در ايران بهرهمند بوده ،ميگويد که در ايران بهترين وضع را داشته و اينک در ترکيه آدمی عادی است. او هم مثل پناهجويان ديگر ميگويد که دولت ترکيه جلوی هر گونه فعاليت سياسی پناهجويان را در خاک خود ميگيرد. از جمله مقامات ترک بنام حفظ جان او جلوی برگزاری نمايشگاهی از نقاشيهای او را گرفتهاند.
فعاليت جاسوسان حکومت و جلوگيری از فعاليت پناهجويان
"واشنگتن پست" به روابط نزديک ايران و ترکيه اشاره کرده، مينويسد که ايران مهمترين تامينکننده گاز طبيعی ترکيه است و دو کشور در حال گسترش روابط تجاری خود تا حد ۱۰ ميليارد دلار در سال هستند.
رئيس پليس قيصريه گفته است که هر محدوديتی در مورد ايرانيان، از جمله اينکه نبايد با روزنامهنگاران حرف بزنند، برای حفظ جان آنان است.
اما شهرزاد فرامرزی مينويسد، برخی از پناهجويان شکايت دارند از اينکه مدام توسط جاسوسها و نيروهای امنيتی جمهوری اسلامي، تلفنی يا حتی فيزيکي، مورد حمله و تهديد قرار ميگيرند. به گفته سازمانهای حقوق بشر، جاسوسهای جمهوری اسلامی سعی در نفوذ در ميان پناهجويان و ايجاد جو سوء ظن و عدم اعتماد در ميان آنان دارند.
حامی تقوي، استاد دانشگاه چهل سالهای که کمی پس از انتخابات از ايران گريخته، ميگويد که او و خانوادهاش ميکوشند تماسی با ديگر ايرانيان نداشته باشند. او ميافزايد که به ديگر ايرانيان اعتمادی ندارد و سعی کرده آپارتمانی به دور از ايرانيان ديگر برای خود و خانوادهاش بيابد. تقوی که بارها به خاطر شرکت در حرکتهای اعتراضی در ايران دستگير شده، ميگويد که در زندان شکنجه شده است. وی از عوارض شکنجه بر جسم و روحش برای خبرنگار "واشنگتن پست" ميگويد. تقوی که سخنگوی انجمن مستقل فرهنگيان در ايران بوده، اميدوار است بتواند در محل جديد زندگياش به آرامش دست يابد.
«زندگی و فعاليت را از سرگيريم!»
همسر حامی تقوي، مهروش داداشيان، ۳۵ ساله، از وبلاگنويسان ايرانی است که در جريان کشاکشهای سياسی وبلاگش نيز بسته شده است. داداشيان تمرکز اصلی خود را روی شروع زندگی جديد در ترکيه گذاشته است. مهمترين چيز برای او از جمله اين است که دختر ۶ ساله اش بتواند به زودی وارد مدرسه شود. او ميگويد: «من در حال زندگی می کنم. نه به گذشته فکر ميکنم و نه راجع به آينده خودم را نگران ميکنم. اينجا آرام است. در ايران ما روزی بيست بار تقريبا دچار حمله قلبی ميشديم. هربار ميآمدند در خانهمان ما را ببرند.»
آيدا سعادت، فعال حقوق زنان هم به حال مينگرد. او ميخواهد با وجود همه موانع، فعاليت خود را در تبعيد ادامه دهد. سعادت ميگويد: «من مهاجر نيستم. آمدهام اينجا تا به کارم ادامه دهم.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر